فرشاد کاسنژاد / از مهدی تاج بارها و بارها جملاتی شبیه این شنیدهایم اما تکرار این حرفها هرگز به معنای اجرایی شدن قوانین نبوده: «موانعی در خصوص بحث استانداردسازی و بحث ورزشگاهها وجود دارد که تمام تلاش خود را به کار گرفتهایم تا بتوانیم مشکلات را حل کنیم. در گذشته اگر باشگاهها بدهکار بودند، سازمان لیگ با همکاری و اغماض سعی کرده با تیمها راه بیاید تا بتوانند مسابقات را برگزار کنند و تیمها متضرر نشوند، اما از این پس هر باشگاهی باید بدهیهای خود را تعیین تکلیف کند. در غیر این صورت اجازه بازی نخواهد داشت.»
از آنچه در بازار نقل و انتقالات لیگ برتر میگذرد، پیشبینی اینکه باشگاهها بدهیهای بزرگتری را به جا بگذارند دشوار نیست و این محصول همان لطف و اغماض سازمان لیگ است که تاج از آن حرف میزند. باشگاههای ایرانی عادت دارند که بدهیها را سال به سال انباشته کنند و همیشه میدانند که هیچ تهدیدی وجود ندارد و این مصاحبهها هم برای خالی نبودن عریضه است. برگردیم به چند سال قبل، به روزهایی که یک اتفاق ماجرای تازهای را در لیگ برتر ساخت.
مسئله اقتصادی فوتبال ایران و بحثهایی که با نامه آندرانیک تیموریان، کاپیتان سابق تیم ملی ایران به ایافسی مطرح شد به یک نام و نشان نیاز داشت. «قانون تیموریان» عنوانی بود برای طرح شکایت نزد کنفدراسیون فوتبال آسیا، کاری که میتوانست اصلاحاتی را در ساختار باشگاههای ایرانی پدید آورد. قانون تیموریان، قانونی که هشدار جدی به مدیران بیمسوولیت در فوتبال ایران میدهد، مدیرانی که تیمهایشان غرق در بدهی است اما همچنان قرارداد چند میلیاردی میبندند و از پرداخت نشدن آنها نیز ابایی ندارند. فوتبال ایران با این مدیران به درس و تنبیه جدی نیاز دارد. قانون تیموریان به فراگیری و جهانشمولی قانون بوسمن نیست اما میتواند بدعتی در فوتبال ایران باشد تا باشگاههای ایرانی نه قرارداد گزاف ببندند و نه در پرداختش بیتعهد باشند. تاج با استناد به همین روشی که طلبکاران انتخاب میکنند، به باشگاهها هشدار میدهد که برای پرداخت بدهیهای انباشته خود چارهای بیندیشند اما همین فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ با روشهای کدخدامنشانه چند سال اخیرشان باعث شدند تا باشگاهها درس لازم را از قانون تیموریان نگیرند. حالا تاج دوباره هشدار داده است و هشداری که هر سال بارها تکرار میشود و پیآمد آن کوتاه آمدن و اغماض است چه اهمیتی میتواند داشته باشد؟ همین چند روز پیش بود که بهرام افشارزاده، مدیرعامل اسبق استقلال درباره پرداخت مطالبات پروپئیچ گفته بود که در آن مقطع باشگاه استقلال پولی نداشت که با پروپئیچ به توافق برسد. بله استقلال برای مطالبات ۱۲۰ هزار دلاری پروپئیچ پول نداشت و پرداخت نکرد تا حالا مجبور به پرواخت ۳۷۰ هزار دلار باشد و این باشگاه در همان مقطع برای خریدهای گزاف دیگری پول داشت. این حکایت مدیریت این مدیران در باشگاههای دولتی است که همه چیز را به آینده وامیگذارند، چون میدانند که در آینده مسئولیتی در قبال تصمیمات خود ندارند و هر چه بدهی به جا بماند آنها را درگیر هیچ مسئولیتی نمیکند.
هشدار امروز تاج هم روند را تغییر نمیدهد. باشگاهها یاد گرفتهاند که میتوانند بیشتر از درآمد خود هزینه بتراشند و پرداختش هم به عهده مدیران آینده است. تا روزی که فدراسیون فوتبال همچون یک نهاد مستقل و جدی با باشگاهها برخورد نکند و بازتاب تصمیم غلط برای باشگاه سنگین نباشد، تاج فقط با این حرفها یک خبر برای خبرگزاریها تولید کرده و باشگاهها هم راه خود را میروند و اعتنا به این حرفها نمیکنند.
باشگاهها در تولید هزینه از هم سبقت میگیرند، هواداران جوان حتی باشگاهها را ترغیب میکنند به اینکه بیشتر هزینه کنند، لیدرها عربده میزنند که گرانتر بخرید و تجمع میکنند. مدیران دست و پای خود را گم میکنند و البته کمی بعد خود را در میانهی معاملههای گزاف، خوشبخت میبینند. حتی افتخار میکنند که بدون پول زیر قراردادهای بزرگ را امضا میکنند و شاید نمیدانند که در آینده نزدیک بابت همان قراردادها سرزنش میشوند. با این حالا ملالی ندارند و از گرانی حظ میبرند. هشدارهای تاج به باشگاهها هم گوشهای از این داستان است و برای انسجام یک قصه لازم به نظر میرسد تا همه چیز آماده شود برای یک سقوط دنبالهدار به روایت مدیران فوتبال ایران.
1