ایران ورزشی آنلاین / حبیب چرندابی / بیتردید تراکتورسازی تیمی بود که با صعود به لیگ برتر معادلات دو قطبی بودن فوتبال کشورمان را به هم ریخت و با حضور تماشاگران پرشور و پرتعداد همچون دو تیم سرخابی پایتخت در هیچ ورزشگاهی به لطف هوادارانش غریبی را احساس نکرد و بارها علیرغم میهمان بودن در زمین میزبان از بیشترین طرفدار برخوردار بود.
باگذشت زمان و دسترسی تراکتور به واژه «برند» و قرار گرفتن در کنار سه تیم پرطرفدار فوتبال ایران، افراد فوتبالی و غیر فوتبالی برای قرار گرفتن در کنار این تیم و ارتقای کارنامه کاری خود برای ایام مبادا، لابیگری شروع کرده و در راس هرم این باشگاه قرار گرفتند و با ناکارآمدی خود و اطرافیانشان، کلاف سردرگمی و پیچیدگی را یکی پس از دیگری با تغییرات پیدرپی مدیریتی در ویترین این باشگاه به یادگار گذاشتند که همین مسائل و انباشته شدن آن موجب شد امروزه شاهد دمل چرکین در پیشانی این تیم مردمی باشیم.
نگاهی گذرا به گذشته
ابتدای دهه 80 که تراکتور اولین قدم بسته شدن تیمی را با محمود یاوری برداشت و در پایان فصل نیز قادر به حفظ سهمیه مرحمتی فدراسیون نشد، تراکتورسازان برای یک دوره طولانی هشت ساله به دسته اول سقوط کردند و حسرت حضور در لیگ برتر را بر دل هزاران هوادارشان گذاشتند. 8 سال با حسرت و آرزو سپری شد تا تراکتور به لیگ برتر آمد و اتفاقاً داستانی را که در این مطلب پی میگیریم از همان فصل قبل از صعود به لیگ برتر که جمعی از افراد باآگاهی از بیمیلی کارخانه تراکتورسازی برای تیمداری در شرایط بد اقتصادی، به دنبال کلید مالکیت خواهی شدند، شروع شد.
تراکتور به لیگ برتر آمد و البته در مدت حضورش در سطح اول فوتبال ایران نیز بارها خندید و گریه کرد، در این سالها به لطف حضور هواداران و حمایتی که از تراکتور شد این تیم هیچگاه خطر سقوط به دسته پایینتر را احساس نکرد، موضوعی که برای تیمهای تازه صعود کرده به لیگ برتر همیشه نگرانی مهم محسوب میشود اما تراکتور از این قاعده مستثنی شد که دلیلش را هم آوردیم.
اما در این سالها قهرمانی تراکتور در لیگ برتر چیزی بوده که به عناوین مختلف آن را از دست داده و این موجبات تکدر خاطر علاقهمندان را باعث شده است.
در دوره 2 ساله کمالوند با مدیریت ناصر شفق تراکتورسازی با استفاده از نیروی عظیم مردمی و حضور بیش از 80 هزار نفر تماشاگر پرشور علاوه بر حفظ خود در سال اول و سپس در سال دوم قرار گرفتن در میانه جدول تا حدودی خواست هواداران را برآورده کردند.
فصل بعد قلعهنویی آمد و در حالی که میتوانست با استخدام یک دروازهبان طراز اول به راحتی قهرمان شود اما روی ضعف بارز خط دروازه به نایب قهرمانی قناعت کرد.
ادوار بعدی هم خطیبی جوان از ضعف خط دفاعی لنگ زد و البته تونی اولیویرا هم نتوانست داستانهای لیگ برتر ایران را برتابد و آن را منطبق بر دانش اروپاییاش به یک قهرمانی برساند.
در لیگ شانزدهم هم که امیر قلعهنویی بعد از نیمفصل حضور در تراکتور بهعنوان تنها مربی بعد از کمالوند توانست یک فصل تمام در تراکتور دوام بیاورد گرفتار محرومیت فیفا و مابقی قضایا شد که اشاره به آنها تکرار مکررات است.
معتقدیم که تراکتور حداقل تا اینجای حضورش در لیگ برتر باید در اولین دوره حضور قلعهنویی در تراکتور و همین لیگ شانزدهم عنوان قهرمانی را به دست میآورد که از این مهم باز ماند.
اما در تمام این سالها و با وجود حواشی زیادی که از رفتن آن مدیر یا آمدن دیگری بر تراکتور وارد آمد، در نهایت منجر به اعمال سلایق شد و با بیتدبیریهای هیات مدیره و مدیرعامل و تغییر پیاپی آنان و اختلافهای مدیریتی برای تسخیر صندلی اول باشگاه اوج غفلت از اجرای تعهدات را انباشته کرد و امروز همین بی تدبیریهای مدیران سبب شده تا علاوه بر کاهش شدید هواداران مشکلات و جرایم به حق فیفا شیرازه این تیم را از هم بپاشد وحاشیههای جدید داخلی نیز افزون بر قوانین و جرایم فیفا شود.
نمیدانیم چه شد که به ناگاه ادعای مالکیت بر تیم تراکتورسازی از سوی ناصر شفق مطرح شد موضوعی که بحرانهای اخیر تراکتور نظیر محرومیت فیفا، اعلام مشکلات مالی همیشگی، ناتوانی در کسب عنوان قهرمانی جام حذفی و... را تحت الشعاع قرار داد.
البته در خصوص ادعای مالکیت ناصر شفق بحثهای زیادی شده است و حال هم اعتقادی به واکاوی آن نداریم، ولی روزه سکوت حاکم بر باشگاه پر سر و صدای دیروز بدجوری هواداران انبوه این تیم را آزار میدهد.
در حالی که بازیکنان فصل پیش تراکتور از تسویه حساب قطعی برای عقد قرارداد جدید برای فصل هفدهم سخن میگوید و به یکباره پنجره جذب سه بازیکن آزاد از سوی فیفا خلاف تلقی میشود و از طرفی یحیی گل محمدی مربی انتخابی فصل جاری تمرینات تیم را مداوم به دلیل نبود بازیکن به تعویق میاندازد و شاید نمیخواهد هدایت این تیم پرحاشیه در فصل جاری را به عهده بگیرد، مدیریت فعلی باشگاه در ترکیه ترتیب بازی دوستانه رفت و برگشت آن هم باتیمی کاملاحرفهای چون بشیکتاش ترکیه را در رسانهها مطرح میکنند.
جان کلام اینکه هواداران تراکتور با دیدن و رایزنیهای مداوم از داشتههای تیم محبوب خود به نتایج منفی میرسند واعتماد آنان روز به روز کاهش مییابد و مسولان استانی نیز که در آستانه انتخابات استانی نام تراکتور را به «برند» بزرگ تشبیه کرده و در شکل گیری و رفع مشکلات این تیم جلساتی را برگزار میکردند، عملا بعد انتخابات از تراکتور فاصله گرفتهاند.