ایران ورزشی آنلاین / سعید زاهدیان / چالش تازهای نیست؛ از 40 سال پیش تا امروز؛ همیشه بحث مربی خارجی و امکانات بوده و هست. گشتی در نوشتههای ورزشی 40 سال پیش، یک یادداشت معروف را پیش روی ما میگذارد، از استاد مهدی دری، سردبیر کیهان ورزشی با این تیتر «به جای مربی خارجی، توپ بخرید!» این یادداشت واکنشی بود به آمدن رایکوف و نویسنده معروف و روزنامهنگار برجسته آن سالها یعنی مهدی دری بر این باور بود که وقتی توپ، زمین و امکانات نداریم، مربی خارجی برای چه میخواهیم؟
حرف درستی است و نقد واردی؛ وقتی امکانات لازم وجود ندارد، مربی خارجی چه مفهومی دارد؟ 40 سال بعد از آن نوشته، هنوز ماییم و این بحث کهنه که مربی خارجی استخدام میکنیم اما ابزار لازم برای کار را در اختیارش نمیگذاریم تا صدای اعتراضش گوشمان را کر و حوصلهمان را سر ببرد.
دیروز کارلوس کیروش در ادامه اعتراضهایش به وضعیت فوتبال ایران، از بیامکاناتی و نداشتن زمین حرف زد که لحن حرفهایش نشان میداد مرد پرتغالی به ستوه آمده است.
فوتبال ایران یکی از بهترین مربیان جهان را با دستمزدی قابل توجه به خدمت گرفته و نتایج آن را هم دیده است. صعود به جام جهانی، بازیهای درخشان سالهای اخیر و شکستناپذیری مقابل رقبای آسیایی بخشی از دستاوردهای مرد پرتغالی در فوتبال ایران است. او در تیم ملی نسل جدیدی را معرفی کرده و در کسب نتایج هم با صدرنشینی در دور رفت مقدماتی جام جهانی روسیه، هر آنچه مطلوب فوتبالدوستان ایرانی بوده را انجام داده است.
این روزها تیم ملی در آستانه ورود به دور برگشت مقدماتی جام جهانی روسیه است و کار سرمربی تیم ملی از بیامکاناتی و نداشتن زمین به جایی رسیده که از فدراسیون میخواهد تکلیفش را روشن کند. عمق فاجعه را در جایی از مصاحبه کیروش میبینیم که میگوید: «زمین تمرین ما 60 متر مربع است!»
آیا یک تیم فوتبال – تیم ملی ایران – برای رقابت با تیمهای صاحب امکانات آسیایی که همه سرمایههای خود را برای رسیدن به جام جهانی ردیف کردهاند، تنها باید در 60 متر زمین تمرین کند؟
از اصل بحث دور نشویم؛ موضوع زمین 60 متری نیست بلکه بحث ما این است که اگر کیروش را استخدام کردهایم و میخواهیم اتفاقات بزرگ در فوتبال ایران رقم بخورد و در جام جهانی از گروهمان صعود کنیم، با 60 متر زمین و این امکانات چنین افتخار بزرگی مهیا نیست.
حال دو راه پیش روی ما است؛ همان بحث توپ و مربی خارجی. تا زمانی که توپ – نمادی از امکانات حداقلی – وجود ندارد، مربی بزرگ خارجی هم مفهومی پیدا نمیکند. پس یک راه این است که از مربی خارجی عبور کنیم و هزینه آن را صرف امکانات اولیه نماییم که چنین اقداماتی در این شرایط ممکن نیست. پس باید از راه دوم که بهتر و منطقیتر است حرکت کنیم؛ استخدام مربی خارجی و در اختیار گذاشتن امکانات. اینجاست که فدراسیون فوتبال مسوول و متولی فراهم کردن امکانات برای سرمربی تیم ملی است. تا اینجای کار که ظاهرا مدیران فدراسیون به روی خود نمیآورند مربی بزرگ، امکانات بزرگ میخواهد و به سبک و سیاق خود با وعده و وعیدهای مرسوم سعی در راضی نگه داشتن کیروش دارند و میخواهند که او خودش، دانشش و تواناییهایش را به اندازه امکانات ما محدود کند. این راهحل مدیران فدراسیون در سالهای اخیر بوده است.
فدراسیون فوتبال که مربی خارجی بزرگی را استخدام کرده، باید و باید امکانات لازم را فراهم کند. اتفاقا اگر فدراسیون یک وظیفه داشته باشد همین است، اما فدراسیون ما خود را درگیر هزار و یک موضوع غیرمرتبط کرده و نقش و مسوولیت اساسی خود را به فراموشی سپرده است.
اگر مهدی تاج به عنوان رییس فدراسیون فوتبال در تهیه امکانات، زیرساخت و حامی مالی برای مهمترین تیم زیرمجموعهاش ناتوان است، اساسا چرا مسوولیت ریاست فدراسیون را پذیرفته است؟ اتفاقا تاج این روزها به جای نشستن پشت میز باید خودش را به این در و آن در بزند و در تلاش و تکاپو برای فراهم کردن آنچه کیروش میخواهد باشد وگرنه این مدیریت با همین امکاناتی که هست از هر مدیری برمیآید.