امیر اسدی / حدود 60 سال تجربه در فوتبال ایران، فعالیت به عنوان بازیکن، سرمربی و سرپرست در تیم ملی و باشگاههای نظیر پاس تهران از همایون شاهرخی یک صاحبنظر در فوتبال ایران ساخته. مردی که بعد از جام جهانی 2006 برای همیشه از فوتبال رفت و حتی مصاحبهای انجام نداد اما حالا سراغ او رفتهایم تا نظراتش را درباره فدراسیونفوتبال، قرعهکشی مسابقات مقدماتی جامجهانی و همچنین اتفاقهایی بپرسیم که حول و حوش فوتبال وجود دارد. شاهرخی که سالها در تیم ملی ایران و همچنین لیگهای عربی مربیگری کرده، صحبتهای جالبی درباره تیمهای همگروه ایران انجام میدهد و البته این مصاحبه مفصل به برانکو و پرسپولیس هم میرسد.
******
_ قرعهکشی مسابقات مقدماتی جام جهانی انجام شد و تیم ملی در گروه عراق، بحرین، کامبوج و هنککنگ قرار گرفت. از نظر شما که سالها در تیم ملی ایران و همچنین کشورهای عربی مربیگری کردهاید، این قرعه سخت است یا آسان؟
از نظر من این گروه مثل بقیه گروههاست. ما همیشه شیپور را از سر گشاد آن میزنیم و میگوییم عراق و بحرین خیلی خطرناک هستند. مگر به قول رییس فدراسیون، 8 سال نیست که بهترین تیم آسیا هستیم؟ بهترین تیم آسیا که نباید از عراق و بحرین بترسد. متأسفانه از حالا برنامهای میریزیم و آن را هدایت میکنیم تا اگر شکست خوردیم بگوییم در گروه مرگ قرار داشتیم. این القاب هم از طریق رسانهها اعلام میشود و رعب و وحشت را در دل مردم میاندازد. درست مثل جام جهانی 2018 که دیدید چه اتفاقهایی افتاد.
_ کدام اتفاقها؟
قبل از جام گفتند در گروه مرگ قرار داریم و برای صعود باید از تونل وحشت عبور کنیم. نتیجه چه شد؟ همه تیمهای حاضر در گروه مرگ حذف شدند و هیچیک نتوانستند به مراحل بالاتر برسند. اینها تفکراتی پشتپرده است تا اگر به جامجهانی صعود کردیم بگویند چه کار بزرگی انجام دادهایم و اگر خدای ناکرده حذف شدیم توپ را در زمین گروه مرگ بیندازند. ضمن اینکه باید از آنطرف نیز به ماجرا نگاه کنیم و حریفان را دستکم نگیریم. فوتبال عراق شبیه ما است و بحرین هم میتواند مثل تیغ ماهی آدم را خفه کند. کامبوج و هنگکنگ اما حریفان قدری برای تیم ملی نیستند.
_ اما این نکته را میپذیرید که همه تیمها پیشرفت کردهاند و دیگر حریف آسانی وجود ندارد؟
شک نکنید همه چیز در حال پیشرفت است. هم از نظر تکنولوژی و اقتصاد و هم فرهنگ و ورزش.
_ بحث ما در ورزش و بخصوص فوتبال است. ایران طی سالهای اخیر در جا زده و تیمهای دیگر پیشرفت کردهاند. همین مسئله فاصلهها را کم کرده و باعث شده تا از عراق و بحرین نیز ترس و واهمه داشته باشیم. شما یادتان هست و ما هم خواندهایم که زمانی با تیم دوم، عربستان را 3 بر صفر شکست میدادیم اما آنها چقدر رشد کردهاند و ما چقدر.
ما فاصله را زیاد نکردیم، بلکه در جا زدیم تا حریفان به ما برسند. اگر فاصله را زیاد کرده بودیم الان باید به سطح ژاپن و کرهجنوبی میرسیدیم. البته هم از نظر امکانات و هم فن. متأسفانه این دو کشور از ما جلو زدند و بقیه هم دارند از راه میرسند. به عنوان نمونه ورزشگاه آزادی را ببینید. سال 1352 افتتاح شده اما چند سال است که فقط از این ورزشگاه استفاده میکنیم؟ گاهی وقتها رنگ و لعابی به آن میدهند اما امکانات آزادی واقعا با ورزشگاههای دیگر کشورها زمین تا آسمان فاصله دارد. یادم میآید به ورزشگاه جام جهانی کره رفتیم که اوج تکنولوژی را دیدیم. چون خواست مسئولانش ساخت چنین ورزشگاهی است اما اینجا فقط حرف میزنند و عمل را از کسی نمیبینیم.
_ اما باز هم این استعداد است که باعث میشود از تیمهای دیگر عقب نیفتیم. قبول دارید که از نطر نیروی انسانی و بازیکن خوب در جایگاه مناسبی قرار داریم و شاید همین مسائل باعث شده تا راحت به جامجهانی صعود کنیم؟
اگر دلمان را به استعداد خوش کنیم به جایی نمیرسیم. استعداد داریم و من هم میپذیرم اما امکانات هم باید کنارش باشد. مدیریت متخصص، بازیکن خوب، تماشاگران پر شور و در نهایت امکانات، همه و همه باید کنار هم باشند تا یک تیم قوی تشکیل شود. درست مانند بارسلونا و رئالمادرید. البته نمیخواهم ایران را با آنها مقایسه کنم اما وقتی خوب تصمیم بگیریم میتوانیم بهتر از وضعیت فعلی باشیم. همین لیگ برتر را ببینید، این همه هیاهو برای هیچ است. مربیان، بازیکنان و حتی اسپانسرها طلبکارند و مشخص نیست پول فوتبال کجا میرود.
_ به نکته جالبی اشاره کردید. سالهاست این اولتیماتوم را میشنویم که تیمهای بدهکار حق شرکت در لیگ را ندارند اما باز هم میبینیم که همه مسابقات برگزار و تیمی محروم نمیشود.
ببینید فوتبال وارد سیاست شده و وقتی این اتفاق بیفتد همه چیز به هم میریزد. ورزش البته از سیاست جدا نیست اما ورزش باید از سیاستبازی جدا شود. نمونهاش را زیاد دیدهایم. هر کسی در فوتبال دخالت میکند، اظهار نظرها گوناگون است و فک و فامیل و همشهریها جمع شدهاند و آن را اداره میکنند.
_ حضور همین افراد که تخصصی آنچنانی در فوتبال ندارند شاید ایران را متضرر کند.
چطور؟
_ فیفا به فدراسیونفوتبال اولتیماتوم داده که در صورت مخالفت با حضور زنان در ورزشگاه، بحث تعلیق را جدیتر دنبال خواهد کرد. مقدمهاش را هم در خروج نام ایران از رنکینگ دیدیم.
اگر میخواهیم با دنیا زندگی کنیم، تفکرات هم باید تغییر کند. اگر نمیخواهیم با دنیا زندگی کنیم، این دیگر جای بحث نمیگذارد. این دو مثل دو خط موازی هستند اما حضور زنان در ورزشگاه، همه جای دنیا عرف است و هیچ آسیبی هم به فوتبال نمیزند. زمان ما هم زنان به ورزشگاه میآمدند و هیچ اتفاقی هم نمیافتاد. تازه وقتی آنها میآمدند، حجب و حیا بیشتر میشد و ناسزاها و الفاظ رکیک کمتر. متأسفانه مار گزیده از ریسمان سیاه میترسد. نمیخواهیم حضور زنان را کنترل کنیم و حتی دربارهاش حرف بزنیم، فقط جلوگیری میکنیم و مدام میگوییم امکانپذیر نیست.
_ در اغلب کشورها هم میبینیم که این اتفاق افتاده و به فوتبال هم کمک کرده. حتی عربستان ورود زنان را آزاد گذاشته تا به ورزشگاهها بروند و تیمهایشان را تشویق کنند.
یادم میآید وقتی بازی میکردم سفری به هند داشتیم تا در یک تورنمنت شرکت کنیم. دیدیم جایگاه زنان یک طرف است و مردان هم در بخش دیگری از ورزشگاه نشستهاند و هر دو گروه تیمشان را تشویق میکنند. ما این اتفاق را آنجا دیدیم. چند سال قبل؟ حدود 40، 50 سال قبل. تازه آنها هم اعتقادات خودشان را دارند اما از همان زمان میدانستند که ورود زنان میتواند به فوتبال کمک کند. نظر من این است که زنان باید ورزش را دنبال کنند، حالا به عنوان ورزشکار یا هوادار هیچ فرقی ندارد.
_ در این هیاهو اما فدراسیونفوتبال خودش را درگیر تحریمها هم کرده. مهدی تاج یکی دو روز قبل در واکنش به بلوکه شدن طلب فدراسیونفوتبال از فیفا، شایعه دخالت ترامپ را تقبیح کرد.
من نه به سیاست وارد هستم و نه دوست دارم حرفی از سیاست بزنم. سوال من این است که آیا باشگاههای داخلی که با مشکلات مالی مواجه هستند و پول بازیکنان و مربیانشان را نمیدهند هم چنین مشکلی دارند؟ هزینه آنها که به ریال است، پس چرا به دلیل بدهی محروم نمیشوند؟ اصلا یک سوال دیگر، یک سفیر ایرانی چطور حقوق میگیرد؟ مگر تحریم نیست؟ دلارهای چند میلیونی که برای تیمهای ملی والیبال و فوتبال به اردوهایشان رفت چطور از ایران خارج شد؟ ما راههایش را بلدیم و فقط میخواهیم صورتمسئله را پاک کنیم. این حرفها مال آدمهای سیاسی است که وارد فوتبال شدهاند. فکر کنم اگر تیم ملی گل هم نزند، میگویند ترامپ مقصر است.
_ یعنی معتقدید این صحبتها برای انحراف اذهان عمومی است؟
به اعتقاد من فقط شلوغکاری است. همانطور که گفتم در باشگاههای ما به جز چند بازیکن خارجی، همه به ریال قرارداد میبندند. حتما ترامپ نمیگذارد باشگاهها طلب بازیکنان، مربیان و حتی تدارکات خود را بدهند. ببینید سیاست را باید به سیاسی سپرد، اقتصاد را به اقتصاددان و ورزش را به مدیری از جنس ورزش. من مثال ورزشی میزنم، به عنوان نمونه وقتی رویداد مهمی در راه است، همه دوست دارند آنجا باشند و تیم ملی را حتی ارنج کنند. در جامجهانی 2006 این موضوع را با چشمان خودم دیدم. خیلیها دوست داشتند به اردو بیایند و دیده شوند و همه اینها فقط باعث تأسف بود.
_ نمیخواهید راجع به آن اتفاقها بیشتر توضیح بدهید؟
سالها از آن اتفاقها گذشته و فکر نمیکنم حرفهای من بتواند مشکلی را حل کند.
_ بگذریم. نظرتان درباره مارک ویلموتس چیست؟
حقیقیتش شناختی از ویلموتس ندارم. کیروش را به دلیل سالها مربیگریام در امارات میشناختم اما درباره ویلموتس فقط باید نگاه کنم، حرفهایش را بخوانم و نظرم را بگویم. چون اظهار نظر درباره هر کسی نیاز به نگاه عمقی دارد. من البته معتقدم سرمربی تیم ملی- هر که باشد – باید جایگاه ویژهای داشته باشد و مورد حمایت همه قرار بگیرد.
_ خیلیها معتقدند با توجه به افزایش سهمیههای حضور در جام جهانی و همچنین پتانسیل فوتبال ایران، تیم ملی با مربی داخلی هم میتوانست به جام جهانی صعود کند. به همین دلیل این عده بر این باورند که میشد هزینه نکرد و به جای ویلموتس از سرمربی ایرانی سود برد. شما چه اعتقادی دارید؟
من که رییس فدراسیونفوتبال نیستم تصمیم بگیرم و اظهار نظر کنم اما به شما قول میدهم اگر مربی ایرانی هم انتخاب میشد، عدهای او را میزدند تا خارجی بیاید. درست مثل حالا که برخی معتقدند مربی ایرانی هم میتواند بالای سر تیم ملی باشد. مهمترین موضوع درباره سرمربی تیم ملی، احترامی است که جامعه باید به او بگذارد تا فکرش، ذهنش و تمرکزش روی موفقیت باشد. نه اینکه وقتی پایش را در زمین میگذارد به این فکر کند که علیه کدام خبرنگار، مربی یا بازیکن حرف بزند.
_ اما مربیان خارجی وقتی از فوتبال ایران میروند، دست به شکایت میزنند که البته تا حدودی حق هم دارند.
مربیان و بازیکنان حقشان است که طلب خود را بگیرند. نه به آن شوری و شور و نه به این بینمکی. در مورد برانکو میتوانم به جرأت بگویم آدمی نیست که مدام درباره پول حرف بزند. من سالها با او بودم و برانکو را کامل میشناسم. ببینید با او چه کردند که مجبور شد شکایت کند تا پولش را بگیرد. البته که حقش است، از کرواسی آمده، کار کرده، ناسزا شنیده و در نهایت نتیجه هم گرفته. شما باشید بعد از این همه زحمت، شکایت نمیکنید؟ ماه اول که حقوقتان را ندادند میگویید عاشق کارم هستم، ماه دوم میگویید به خاطر مدیرم کار میکنم اما ماه سوم صدایتان در میآید که نان دانهای چند است.
_ اما مدیران پرسپولیس هم میگویند برانکو قبل از پایان مهلتی که به باشگاه داده بود، با الاهلی عربستان به توافق رسید و این نکته ویژه این جدایی است.
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی. ما باید یادمان باشد که اگر فوتبال حرفهای میخواهیم باید قوانین حرفهای را رعایت کنیم. حالا قوانین حرفهای کدامها هستند؟ همین پرداخت به موقع پول و فرار از اجرایی شدن بندهای قرارداد. وقتی باشگاههای ما برای تمرین زمین ندارند و پول بازیکن، تدارکات و مربی را نمیدهند، بحث بیفایده است. آخرش هم میگویند کی بود کی بود، من نبودم. تا وقتی مدیران انتصابی به آدمهای انتصابی دیگر وصل هستند، همین آش است و همین کاسه.